رمان گرگینه من

p²²

کوک : من میرم بیرون‌‌...
شائون : صب کن ببینم تو منو دوست داری؟!
کوک : ارع‌...ارع ارع...راضی شدی (صورتش رو نزدیک صورت شائون میبره)خانوم کوچولو؟!(برمیگرده عقب)
ته : این وروجک کی بزرگ شد؟!
ات : جوری میگی انگار بوکیاشو یادت میاد
ته : میاد
ات : ولی از اون موقع ¹⁴⁰⁰ سال گذشته
ته : ما حافظه ی بلند مدتی داریم
شائون : دارید در مورد چی حرف میزنید؟!
ته : آبجی لطفاً بشین...کوک تو هم بشین
کوک : اوک...خب؟!
ته : آبجی می‌دونم که به کوک علاقه داری ولی برای اینکه بهش برسی باید خون اشام بشی
شائون : ....
دیدگاه ها (۰)

رمان گرگینه من

رمان گرگینه من

؟؟

شائون

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲' 𝘀𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻:𝟮𝗣𝗮𝗿𝘁:𝟳فلش بک به دفتر جونگ کوک:همه چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط